کد مطلب:211837 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:305
خریدن خانه ای در بهشت
در زمان امام جعفر صادق علیه السلام فردی زندگی می كرد كه نسبت به ایشان، ارادت خاصی داشت و هر سال كه امام به مكه مشرف می شدند، آن مرد به ملاقات امام می آمد. و هر موقعی كه آن مرد به مدینه سفر می كرد، امام او را در منزل خود، جای می دادند.
مرتبه ای كه آن مرد به مدینه آمده بود، هنگام رفتن مبلغ ده هزار درهم به امام جعفر صادق (علیه السلام) داد تا ایشان برای او، خانه ای تهیه نماید تا دفعه ی دیگری كه به مدینه آمد، مزاحم امام جعفر صادق (علیه السلام) نشود.
موعد حج فرا رسید و امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز به حج مشرف شدند.
[ صفحه 19]
در مكه، آن مرد دوباره به ملاقات امام (علیه السلام) آمد و گفت: ای مولای من! آیا برای من، خانه ای كه قرار بود بخرید، خریدید؟
امام فرمود: «آری» و كاغذی به او داد و فرمود: «این هم قباله و سند آن خانه می باشد».
آن مرد وقتی قباله را خواند، دید نوشته شده: به نام خداوند بخشنده ی مهربان، این سند خانه ای است كه جعفر بن محمد خریده، برای فلان بن فلان و آن خانه در فردوس برین قرار دارد از یك طرف به خانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و اله) از طرف دیگر به خانه ی امیرالمومنین (علیه السلام) از طرفی به خانه ی حسن بن علی (علیه السلام) و از طرف دیگر به خانه ی حسین بن علی (علیه السلام) محدود است.
وقتی آن مرد، نوشته را خواند، گفت: فدایت شوم، راضی هستم به این خانه.
امام فرمود: «من پول خانه را بین فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) پخش كردم و امید دارم كه حق تعالی از تو، قبول كرده باشد و عوض آن را در بهشت به تو عطا فرماید».
آن مرد، قباله را گرفت و تا آخر عمر، آن را با خود به همراه
[ صفحه 20]
داشت و هنگام مرگ، وصیت نمود كه آن قباله را با پیكرش دفن نمایند.
بعد از مردن آن مرد، خویشان او آن سند را نیز همراه او دفن كردند و وقتی فردای آن روز، دوباره بر مزارش رفتند، دیدند كه همان نوشته، روی قبر آن مرد است و بر روی آن، نوشته ی دیگری به این مضمون وجود دارد:
«به خدا سوگند! جعفر بن محمد (علیه السلام) وفا كرد بدان چه برای من گفته و نوشته بود». [1] .
[ صفحه 21]
مرتبه ای كه آن مرد به مدینه آمده بود، هنگام رفتن مبلغ ده هزار درهم به امام جعفر صادق (علیه السلام) داد تا ایشان برای او، خانه ای تهیه نماید تا دفعه ی دیگری كه به مدینه آمد، مزاحم امام جعفر صادق (علیه السلام) نشود.
موعد حج فرا رسید و امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز به حج مشرف شدند.
[ صفحه 19]
در مكه، آن مرد دوباره به ملاقات امام (علیه السلام) آمد و گفت: ای مولای من! آیا برای من، خانه ای كه قرار بود بخرید، خریدید؟
امام فرمود: «آری» و كاغذی به او داد و فرمود: «این هم قباله و سند آن خانه می باشد».
آن مرد وقتی قباله را خواند، دید نوشته شده: به نام خداوند بخشنده ی مهربان، این سند خانه ای است كه جعفر بن محمد خریده، برای فلان بن فلان و آن خانه در فردوس برین قرار دارد از یك طرف به خانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و اله) از طرف دیگر به خانه ی امیرالمومنین (علیه السلام) از طرفی به خانه ی حسن بن علی (علیه السلام) و از طرف دیگر به خانه ی حسین بن علی (علیه السلام) محدود است.
وقتی آن مرد، نوشته را خواند، گفت: فدایت شوم، راضی هستم به این خانه.
امام فرمود: «من پول خانه را بین فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) پخش كردم و امید دارم كه حق تعالی از تو، قبول كرده باشد و عوض آن را در بهشت به تو عطا فرماید».
آن مرد، قباله را گرفت و تا آخر عمر، آن را با خود به همراه
[ صفحه 20]
داشت و هنگام مرگ، وصیت نمود كه آن قباله را با پیكرش دفن نمایند.
بعد از مردن آن مرد، خویشان او آن سند را نیز همراه او دفن كردند و وقتی فردای آن روز، دوباره بر مزارش رفتند، دیدند كه همان نوشته، روی قبر آن مرد است و بر روی آن، نوشته ی دیگری به این مضمون وجود دارد:
«به خدا سوگند! جعفر بن محمد (علیه السلام) وفا كرد بدان چه برای من گفته و نوشته بود». [1] .
[ صفحه 21]
[1] منتهي الآمال.